روز پدر
عزیز دل مامان امروز بعد از سه هفته بازم وقت دکتر بود و اونجا صدای قلبت را دوباره شنیدیم یه اتفاق جالب این بود که امروز بابا یی دستش را گذاشت رو شیکم من و ازت گله کرد که چرا دیگه دستش را فشار نمیدی به دفعه تکون خوردی و با با کلی ذوق کرد بنا به دستور شما هدیه بابا را آماده کردم به همراه گل و نامه شما واسه بابا جونی حالا هم منتظریم که بابا بیاد خونه خدا کنه قبل اینکه من و شما خوابمون ببره بابا بیاد خونه اینم عکس کادوی شما یه دنیا دوست دارم عزیز دلم ...
نویسنده :
نرسج
9:44